40 روز گذشت
سلام دختر قشنگم بلاخره شما دنیا اومدی و من این روزا با بغل کردنت و بوییدنت آرامش میگیرم خدایا شکرت به خاطر هدیه ی قشنگ و سالمی که بهم دادی. عزیزم خیلی وقته نتونستم بیام وبلاگت رو به روز کنم چون دامغان بودیم و تازه اومدیم امروز شما 40 روزت شده و روزبهروز داری بزرگ تر میشی الان 4500 وزن داری عزیزم خداروشکر دختر خوبی هستی و اصلا اذیت نمیکنی فقط شبا یکم دیر میخوابی مثلا ساعت 3 یا 4 صبح میخوابی اما مامانی بیدار میمونه و بغلت میکنه. ما تازه 3 روزه که از دامغان اومدیم .مامان جون اینا خیلی براشون سخت بود ازت دل بکنن آخه خیلی بهت عادت کرده بودن .دایی ابوالفضل وقتی اومدیم کلی گریه کرده بوده و میگفته دلش برات تنگ شده .خدااااااااااااااااااااااا...
نویسنده :
ملیکا
18:37